به زبان ساده میتوان پارادایم (Paradigm) را یک مفهوم و چهارچوب ذهنی دانست که افراد رفتار و عادات خود را از آن الگوبرداری کرده و طبق آن عمل میکنند، پارادایمها معمولا طی یک اتفاق منطقی رخ میدهند و سپس از راههای مختلف به قدری در جامعه تکرار میشوند که در نهایت به یک چهارچوب بدیهی تبدیل میشوند، از همین رو معمولا تعداد زیادی از پارادایمها ناکارآمد بوده و تنها باعث ندیدن فرصتهای جدید میشوند، در ادامه با همیار آی تی همراه باشید تا بیشتر با پارادایم آشنا شده و با ذکر چند مثال ساده مفهوم آن را برای شما شرح دهیم.

همانطور که گفتیم پارادایمها الگوهای ذهنی هستند، بنابراین میتوانند درست یا نادرست باشند، این موضوع را با یک داستان قدیمی برای شما شرح میدهیم:
گروهی از محققان 5 میمون را درون قفسی نگهداری میکردند، درون این قفس نردبانی وجود داشت که بالای آن مقداری موز قرار گرفته بود، هربار که میمونی برای برداشتن موزها به بالای نردبان میرفت محققان میمونهای دیگر را با آب سرد خیس میکردند، پس از مدتی میمونها، هر میمونی را که بالای نردبان میرفت کتک میزدند و شرایط به گونهای شده بود که دیگر هیچ میمونی جرئت بالا رفتن از نردبان را نداشت، هرچند که همهی میمونها به شدت به موز علاقهمند بودند ولی از ترس کتک خوردن به هیچ وجه از نربان بالا نمیرفتند.
پس از آن دانشمندان تصمیم گرفتند، یکی از میمونها را با میمون جدیدی جایگزین کنند، اولین کاری که این میمون انجام میداد این بود که به بالای نردبان میرفت تا موزها را بردارد، اما به محض انجام این کار توسط سایر میمونها تنبیه میشد، بدون اینکه دلیل اینکار را بداند، اما در هر حال پس از مدتی یاد گرفته بود که نباید بالای نردبان برود وگرنه توسط سایر میمونها کتک میخورد.
به مرور تمام 5 میمون با میمونهای جدیدی جایگزین شدند و این اتفاق برای همهی آنها تکرار شد، هر میمونی که از نردبان بالا میرفت توسط سایر میمونها تنبیه میشد در حالی که اصلا دلیل این اتفاق را نمیدانست.
حال آنچه که باقیمانده بود 5 میمون جدید در قفس بودند که هیچکدامشان دوش آب سرد را تجربه نکرده بودند ولی همچنان هر میمونی که بالای نردبان میرفت را کتک میزدند، هرچند که دلیل این کار را نمیدانستند، بدین ترتیب هیچ میمونی جرئت بالا رفتن از نردبان را نداشت…
شاید اگر این حیوانات قادر به صحبت کردن بودند و دلیل این رفتار را از آنها میپرسیدیم پاسخ میدادند: من نمیدانم، همه همین کار را میکنند، من هم انجام میدهم!
جملهای که متاسفانه این روزها خیلی آشنا به نظر میرسد…
همانطور که احتمالا شما هم متوجه شدهاید شرایطی که در داستان بالا برای میمونها پیش آمده بوده همان پارادایم است، یک چهارچوب فکری که به یک عادت تبدیل شده، یک عادت اشتباه و بدون علت مشخص، ضمن اینکه معمولا کسی جزئت تغییر در آن فضا را ندارد، چراکه به شدت توسط سایرین مورد سرزنش قرار میگیرد.
حال که تا حدودی با مفهوم پارادایم آشنا شدیم، بیایید کمی دقیقتر به تعریف این موضوع بپردازیم.
پارادایم چیست؟
در حقیقت مجموعهای از نظرات و فرضیهها که روی دیدگاه و نگرش ما بر زندگی تاثیر میگذارد و تبدیل به یک چهارچوب فکری میشود پارادایم نام دارد.
به نقل از ویکیپدیا الگوواره یا پارادایم، سرمشق و الگوی مسلط و چهارچوب فکری و فرهنگی است که مجموعهای از الگوها و نظریهها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل دادهاند. هر گروه یا جامعه، «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب الگووارهای که به آن عادت کرده تحلیل و توصیف میکند. پارادایمهایی که از زمانهای قدیم موجود بودهاند از طریق آموزش محیط به افراد، برای فرد به صورت چارچوبهایی «بدیهی» در میآیند.
پس تا به اینجا میدانیم پارادایمهای ذهنی “معمولا” مناسب نیستند و در اکثر مواقع مانع تغییر در جوامع و به تبع آن مانع پیشرفت کسب و کارها میشوند.
تغییر فضای پارادایم (Paradigm Shift) چیست؟
این واژه برای نخستین بار در سال 1962 توسط “توماس کوهن” به کار گرفته شد، تغییر پارادایم در حقیقت یک فرایند روانشناختی است که با تغییر تدریجی الگوها در نهایت به تغییر در روش اجرای پروژهها میانجامد.
تغییر پارادایم معمولا با مقاومت افراد روبهرو میشود، چراکه به نوعی ساختار قالب ذهن آنهاست و تغییر آن تا حدودی غیر منطقی به نظر میرسد.

به عنوان مثال زمانی که شرکت آمازون (Amazon) ادعا کرد قصد دارد تبدیل به بزرگترین کتابفروشی آنلاین دنیا شود به شدت توسط رقبای سنتی خود مورد سرزنش و حتی تمسخر قرار گرفت، چرا که این پارادایم در ذهن تمام افراد شکل گرفته بود که فروش کتاب تنها به شکل سنتی امکان پذیر است و از نظر آنها فروش آنلاین امری توجیهناپذیر بود، اما بنیانگذار آمازون با تغییر این پارادایم به کلی سرنوشت آن کسب و کارهای سنتی را تغییر داد.
چگونه پارادایمها را تغییر دهیم؟
اصولا تمام افرادی که نوآوری تازهای برای دنیا خلق کردهاند افراد شجاعی بودهاند که با تمام سختیهای پیش رو پارادایمهای دنیای اطراف خود را تغییر دادند، اگر شما نیز میخواهید تاثیر مثبتی در دنیای اطراف خود بگذارید، اگر بنیانگذار کسب و کاری هستید یا احساس میکنید ایدههای جدیدی دارید کافیست دیدگاهتان را به جهان اطراف تغییر داده و به عبارتی خلاف جهت آب شنا کنید!
مطمئنا در ابتدای راه به شدت توسط اطرافیان سرزنش خواهید شد اما اگر به خوبی ایدهی خود را پرورش دهید و در راستای رسیدن به آن تلاش کنید حتما به آن دست خواهید یافت و شما نیز به یکی از افرادی تبدیل خواهید شد که قوانین دنیای اطراف خود را با تفکرهای جدیدشان تغییر دادند.
مطمئنا تا بهاینجای مقاله متوجه شدهاید که پارادایمها معمولا مبنای علمی قابلقبولی در زمان حال ندارند، بنابراین نباید آنها را با نظریه (تئوری) اشتباه بگیریم.
تفاوت پارادایم و نظریه (تئوری) چیست؟
همانطور که گفتیم، پارادایمها معمولا ناشی از طرز تفکرات اشتباه و بیپایه بهوجود میآیند، اما نظریه با تحقیق و آزمایش بهدست آمده و حاصل بررسی علمی مفاهیم بوده و همواره (تا زمانی که نقض نشود) مورد پذیرش همگان است، درحالی که پارادایم باوجود مورد پذیرش قرار گرفتن توسط اجتماع قالب مردم، پایه و اساس درستی نداشته و برخلاف نظریهها، اثباتپذیر نیست.
مدیریت، علم و هنر تغییر پارادایم!
بهطور کلی تعاریف گوناگونی برای مدیریت مطرح شده است، اما یکی از جذابترین مفاهیمی که در این خصوص منتشر شده، عبارت است از: فرایند انجام امور بهوسیلهی دیگران، در حقیقت میتوان مدیریت را مانند هنری دانست که در آن، شخص بتواند به خوبی با سایرین ارتباط برقرار کرده و آنها را مجاب کند تا در قالب گروه یا فرد فعالیتهای مد نظر او را انجام دهند، اما مدیریت چه ارتباطی با مفهوم پارادایم دارد؟

معمولا در بسیاری سازمانها و کسب و کارهای امروزی (به خصوص در کشور ما) تفکرات سیستمی قدیمی حکمفرماست، برای تبدیل شدن کسبوکارهای سنتی به کسبوکارهای نوین و امروزی در اولین مرحله باید به آرامی نسبت به تغییر پارادایمها اقدام کرده و سپس ایدههای خود را عملی کنید چراکه ما انسانها ذاتا نسبت به تغییر واکنش مثبتی نشان نمیدهیم، به همین دلیل تغییر در چهارچوبهای ذهنی باید به آرامی صورت بگیرد.
آیا شما نیز تا به حال تجربهی تغییر پارادایمهای اطراف خود را داشتهاید؟ آن را با ما و سایر کاربران همیار آی تی درمیان بگذارید.
شما یک گام جلوتر از دیگران باشید! اگر به آیتی و تکنولوژی علاقهمندید و دوست دارید سریعتر در این زمینه پیشرفت کنید، همین حالا به جمع 15,916 عضو همیار آیتی بپیوندید، دسترسی به تمام آموزشهای پریمیوم، دریافت جدیدترین آموزشهای کاربردی مرتبط با آیتی و استفاده از مشاورهی رایگان، برخی از مزایای عضویت در سایت هستند، شما نیز به کاربران همیار پیوسته و همین حالا وارد دنیای حرفهایها شوید... من هم میخواهم عضو ویژهی همیار شوم
بسیار مفید و کاربردی
باسلام واقعا ممنون و متشکرم بابت مقاله بسیار خوب و قابل در شما
سلام لطف میکنید بگید چرا هنوز روانشناسی در مرحله پیش پارادایمی قرار دارد
پرسشتون اشتباهه. روانشناسی هم پارادایم خودش رو داره (در واقع چندین پارادایم داره). فکر کنم منظور شما این بود که چرا روانشناسی پارادایم های کهنه و ناکارآمد خودش رو تغییر نمیده. (البته داره میده. یک مقدار انتروپولوژیست هایی که بعدا رفتن سراغ روانشناسی دارن در روانشناسی پارادایم شیفت ایجاد می کنند)
سپاسگزارم، بابت نوشته عالیتان در خصوص پارادایمها.
نویسا بمانید.
خیلی خوب، تفهیم کردید ممنون
بسیار عالی است متشکرم از توضیحات عالی که در اختیار همه کسانی که علاقه به بالا بردن معلوماتشون دارند قرار میگیره خیلی واضح و روشن و قابل درک
ممنون بابت مطالب ارزشمند سایتتون ، سایت خوب تو ایران خیلی کمه
ابوالفضل جان، خیلی خوشحالیم که آموزشها برای شما مفید بوده و ممنون که نظرتون رو به اشتراک گذاشتید.
باسلام و خدا قوت
من مقاله زیادی در مورد پارادایم خونده بودم، ولی اینجا واقعا مفهومی و کامل توضیح دادید.
لطفا بازهم ادامه بدید.
مانا باشید
من ۶۰ ساله بی اطلاع خدای من با این توضیح حالا فهمیدم که باما چه کردن مخصوصا این طالبان ………از شما بینهایت متشکرم.
از اینکه مفهوم پارادایم رو بسیار شیوا و روان شرح دادید.بسیار متشکریم
خیلی ملموس و قابل فهم بود ممنون
خیلی خوشحالیم که این آموزش از همیار آیتی برای شما مفید بوده.
سلام مطالبتان خیلی آموزنده بود یک سوال داشتم تفاوت دیدگاه با پارادایم چیست ؟
سلام، خوشحالیم که آموزشها برای شما مفید بوده؛ پارادایم عمیقتر از دیدگاه هست، در حقیقت الگوی ذهنی که معمولا توی یک جامعه یا گروه وجود داره میشه پارادایم، پارادایمها ممکنه طی چندین سال در بین افراد یک جامعه نقش ببندن و تغییرشون هم چندین سال طول بکشه.
سلام. ممکنه درمورد پارادایم شیفت در اموزش هم توضیح بدید؟
سلام، لطفا منظورتون رو واضحتر توضیح بدید تا بتونم راهنماییتون کنم، متاسفانه متوجه سوالتون نشدم.
سپاس بیکران از مقاله پربهاتون .
فقط ی خواهش لطفآ تمام توضبحات رو مثل همین مقاله با مثالهای ملموس و مصطلح جامعه بیان فرمایید که در مفهوم موضوع کمک بیشتری میکند
خیلی خوشحالیم که این آموزش برای شما مفید بوده، ممنون از اینکه نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید، بله ما تمام سعیمون رو میکنیم که تا حد ممکن آموزشها رو با مثالهای ساده و ملموس بیان کنیم.
سپاس بیکران
عالی و ساده توضیح دادین
منی که دنبال مفهومش بودم کاملا متوجه شدم
با عرض سلام و تقدیم احترام،
واژه paradeigma که معمولا ریشه آنرا به زبان یونانی پیوند می دهند از سه سیلاب یا هجا بصورت زیر ساخته شده است : para dig ma : پارا دیگ ما.
واژه پارا در زبان سانسکریت به معنای بالا یا ماوراء می باشد معادل واژه فَرا در زبان فارسی است، و واژه دیگ به معنای اولیه ؛ ظرف ؛ قالب ؛ الگو ؛ سرمشق و یا نمونه و مثال و واژه ما همان ضمیر اول شخص جمع در زبان فارسی می باشد. لذا پارا دیگما به معنای الگوهای اولیه ( آسمانی – بهشتی ) کلیه موجودات زنده و غیر زنده و حیات های انفرادی و جمعی و رفتار ها و روابط آنها باهم. بنابراین این واژه ترکیبی توسط کوهن خلق نگردیده است بلکه در کتاب منطق ارسطو، به ایده های افلاطونی اطلاق میشوند و پس از افلاطون و ارسطو برای متفکرین فلسفی – دینی غرب این سوال مطرح بوده است که آیا یک عالم ماورایی خارج از عالم طبیعی وجود دارد که ایده های افلاطونی در آنجا بطور مستقل از کلیه موجودات در عالم مادونی یعنی عالم محسوسات وجود داشته باشند. حال فرض کنیم که باور های دینی پارادایم باشند، اگر بخواهیم آنها را تغییر دهیم چه کار باید بکنیم ؟
طوریکه میدانیم باورها در طول تاریخ دائم در رقابت سرسختانه باهم بوده اند و تغییر آنها به ظاهر غیر ممکن به نظر میرسد و هر قوم و ملتی باور دینی – مذهبی خودرا بهتر و کامل تر از باور دیگران می پندارد. به قول معروف هیچ بقال معقولی به مشتریان خود نمی گوید که لبنیات او امروز ترشیده است و لطفا از بقالی همسایه خرید نمایند. تئوری تکاملی داروین در علم زیست شناسی به انسان می آموزد که خداوند آدم را از گل نیآفریده است و حوا را از دنده های چپ یا راست او خلق نفرموده بلکه کلیه موجودات زنده را از راه تکامل خلق نموده است. نظریه علمی مه بانگ در علوم کیهان شناسی و نجوم به انسان می آموزد که خداوند جهان را ظرف شش روز از عدم و نیستی نیآفریده و روز هفتم هم به استراحت مشغول نشده است بلکه مجموعه وسیعی از جهان را بطور همزمان و همسان از هستی بیکران خویش آفریده و آفرینش جهان های نو در بینهایت دور دست ها هرگز به پایان نخواهد رسید. برگشت و یا رجعت به معاد از طریق وقوع مه بانگ های متوالی بر اثر نوسانات انقباض و انبساط کیهانی صورت می پذیرد و نه از طریق رستاخیز مردگان از قبر در یوم القیامه یا در روز آخرت. و هیچ انسانی پس از پایان سفر خلقت و آفرینش توسط خداوند مورد استنطاق؛ بازجوئی؛ بازپرسی و ملامت و سرزنش قرار نخواهد گرفت و هیچ انسانی محکوم به عذاب کشیدن در آتش سوزان جهنم نخواهد شد. آیا میتوان این ” افسانه نوین آفرینش ” علمی را جایگزین افسانه های ادیان و آئین و مذاهب مختلف نمود ؟ خداوند متعال هستی بیکران خویش را به هستی های محدود و متناهی تقسیم نموده است و این تقسیم هرگز پایان نخواهد یافت، این تقسیم را میتوان ” کثرت پایان ناپذیر ماورایی ” نامید. ضمنا نزول و صعود محتوای هستی های محدود و متناهی هرکدام در چهار چوب فضا یا مکان سه بعدی ثابت و پایدار، روی دو قوس بطور خطی و پیوسته به وقوع نمی پیوندند بلکه منزل به منزل؛ وادی به وادی ؛ پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه. برای تعیین تعداد منازل بطور حقیقی و مطابق بر واقعیت ( نه خیالی – اوهامی ) توجه به دو حقیقت بنیادی زیر ضروری است:
الف – برخلاف تصور خاص و عام ، کلیه افراد انسانی تنها دارای یک سرنوشت جنسی – عشقی به شکل ” یا مرد یا زن ) نیستند بلکه پنج نوع.
ب – کلیه افراد انسانی تنها دارای یک من یا یک خویشتن و یا یک نفس مجرد و یگانه و واحد و منحصر به فرد نیستند بلکه ده تا. میتوان آنها را نفوس عشره یا خویشتن های دهگانه افراد انسانی نامید که پنج تا مردانه و پنج تا زنانه می باشند. خداوند متعال در بهشت هر فرد انسانی را از پنج آدم و پنج حوای خودی ( یک خانواده ده عضوی خودی ) در سطح کمال آفریده و به آنها زندگی جاودانه بخشیده است. کلیه افراد انسانی را همزمان و در اعتدال سنی ( همه هم سن ) خلق کرده است و نه از طریق تولید مثل و نسل بعد از نسل. تولید مثل فقط در طول سفر آفرینش صورت می گیرد.
با توجه به دو حقیقت بنیادی بالا که در طول تاریخ تاکنون در مقابل دیدگان فهم و عقل اندیشمندان بزرگ پنهان باقی مانده بودند، تعداد منازل نزولی و صعودی سیر و سلوک عارف کیهانی هرکدام 7 تا می باشند. منازل صعودی تکرار کامل ( صد در صد ) منازل نزولی می باشند. این منازل هفتگانه و بیشمار پشت سرهم در کلیه جهان های موازی و هم سن سال بطور مطلقا همزمان و همسان از طریق وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات متوالی انقباض و انبساط کیهانی به ظهور می رسند.
امید اینکه این پارادایم علمی بتواند به تدریج جایگزین پارادیم های وحیانی دینی گردد.
شما علم رو با شبه علم مخلوط کرده ای و به خورد مخاطب داده ای، نظریه تکامل هنوز کاملا علمی تلقی نمیشه و اگر میشه، نظریات مقابل آن هم علمی تلقی میشن. چون در پارادایم علم تجربی، نظریات صددرصد یقینی نیستند. فرضیات دیگری که در این متن مطرح شدهاند، همه از سنخ شبهعلم هستند و هیچکدام با تحقیقات تجربی قابل اثبات نیستند حتی نظریه مهبانگ.
کلا خود صاحبان علم تجربی، از لحاظ معرفتشناختی علم را بیشتر ایدئالیستیک تلقی میکنند نه رئالیستیک. بنابراین حتی بهترین نظریات علمی هم یارای مقاومت در برابر گزارههای دینی که با دلایل عقلی حقانیتش اثبات شده ندارند.
علم رو با شبه علم مخلوط کرده ای و به خورد مخاطب داده ای؛ نظریه تکامل هنوز کاملا علمی تلقی نمیشه و اگر میشه، نظریات مقابل آن هم علمی تلقی میشن. چون در پارادایم علم تجربی، نظریات صددرصد یقینی نیستند. فرضیات دیگری که در این متن مطرح شدهاند، همه از سنخ شبهعلم هستند و هیچکدام با تحقیقات تجربی قابل اثبات نیستند حتی نظریه مهبانگ.
کلا خود صاحبان علم تجربی، از لحاظ معرفتشناختی علم را بیشتر ایدئالیستیک تلقی میکنند نه رئالیستیک. بنابراین حتی بهترین نظریات علمی هم یارای مقاومت در برابر گزارههای دینی که با دلایل عقلی حقانیتش اثبات شده ندارند.
با سلام و تشکر از توضیحات شما. به نظر بنده توضیحات شما در باره مفهوم پارادایم بسیار ساده و سطحی بود. برای مثال کوهن در ساختار انقلابات علمی تعریفی بسیار عمیق تر دارد که چندان به تعریف شما شباهت ندارد. تعریف شما بیشتر به “باور” نزدیک است تا پارادایم.
من تغییر پارادایم رو داخل شیوه درس خواندنم انجام دادم. به جای اینکه فقط به مدرسه متکی باشم شروع به استفاده از یوتیوب و موسسه های آموزشی دیگر کردم و امروز با همیار آیتی نیز همراه شدم و منتظر پیشرفت ساییتتون هستم. در کل مردم فکر میکنند که نظام آموزشی برای یادگیری کافیه اما اصلا اینطور نیست. در مدرسه و دبیرستان و دانشگاه دروس پایه رو تدریس میکنند اما باید در کنار انها کتاب های بهبود فردی و رشد فکری مطالعه شود و در حوضه تخصص خود هم باید فعالیت داشته باشیم.
سلام، بله دقیقا تعریف درستی از پارادایم رو ارائه کردید، همونطوری که گفتید صرفا اتکا به درسهای دانشگاه و… کافی نیست و لازمه که در کنارش چیزهای دیگری هم دنبال بشه، که خوشبختانه این پارادایم اشتباه داره در ایران هم تغییر میکنه.
من تغیر پارادایم رو داخل شیوه درس خواندنم انجام دادم. به جای اینکه فقط به مدرسه متکی باشم شروع به استفاده از یوتیوب و موسسه های آموزشی دیگر هم بودم و امروز با همیار آیتی همراه شدم و منتظر پیشرفت ساییتتون هستم.
باسلام جالب بود ولی خیلی مختصربودجای مطالب وتوضیحات بیشتری راداشت خصوصادرزمینه ای تی ومدیریت.
سلام، ممنون که نظرتون رو با ما در میون گذاشتید، ما مقالات رو به شکل دورهای بهروزرسانی میکنیم، حتما در آپدیت بعدی این آموزش نظر شما رو در نظر خواهیم گرفت و محتوای بیشتری از پارادایم در خصوص آیتی و مدیریت به مقاله اضافه خواهد شد.
با سلام مقاله خوبی بود
ولی در زندگی ما از شرایط گنونی در حده و غیر مد زندگی ایران بیش از پیش مارادایم داریم ولی افکار مردمی در صنعت به صورتیه که زندگی هر روز مارایم به وجود میاره از طریق فهم یا بی فهمی در زندگی عادی و بی حوصلگی بر بی افکاری در زمین ناشناختی
از این سو هر نگرشی از برخورد انسانی به صورتیه که شما و تمام افرادی که آی تی خوندن
هم میتونید یک پارادایم باشید
چطور
همین سایت
و الگویی که از تکرار افراد
افکار
خلق و نگرش پاسخی میاد
پارادایم
همیشه نگرش نیست
راه رفت
رانندگی
نگاه
فکر
صحبت
و خیلی چیزا در زندگی ما هست
ولی ایران خوده پارادایم هست
شیف برای جابجایی انجام میشه
ولی اینجا is stop
در کنترل فکری مردم دنیا خور آیینده و توضیحات انفرادی گفتو گو میشه
ولی در اصل مملکت ما ۵۰ تا ۷۰ درصد دوست دارن پارادایس باشه براشون
بهشتی که هر روز براشون یک زندگی عادی بیاره
افراد کمی میتونن معنی دقیق تفکر نوین و تعقیر زندگی عادی و رفتن به بی نهایت علمو دانشو پولو زندگی رو درک کنن
چرا
چون از اول و نسلهای قبل ما
فقط گفتن
ازدواج
بچه
پیر نشی ازدواج نکنی بد بختی
تنها چند کلمه ای از تمام ایران
ممنون از کسانی که خوندن و ممنون از مقاله
سلام، ممنون از اینکه نظر ارزشمندتون رو با ما به اشتراک گذاشتید دوست عزیز.
جالب بود ممنونم
جالب بود. مرسی
خوشحالیم که این مقاله برای شما مفید بوده دوست عزیز.
اسم مقاله رو میشه بگین و اینکه آیا نویسنده مقاله خودتونید؟
سلام دوست عزیز، معمولا در سایت ما شیوهی کار به این صورته که اگر مقالهای از منبع بهخصوصی برداشته بشه حتما در انتهای مطلب اسم و لینک منبع درج خواهد شد، مقالاتی که منبعی برای اونها ذکر نشده توسط من یا سایر نویسندهها تهیه شدند و از منبع بهخصوصی نبودند، اگر از نظر آکادمیک منظورتونه، اکثر نویسندههای همیار آیتی تحصیلات آکادمیک در زمینهای که مطلبی رو درش نوشتند دارند (اکثرا آیتی و کامپیوتر) و برای مراجع علمی میتونید به اسم نویسنده و عنوان مقاله در سایت استناد کنید (ضمنا با کلیک روی اسم نویسندهها میتونید اطلاعات کاملتری دربارهی اونها به دست بیارید)
درود!
سپاسگزارم، بابت مقالهی علمی تان.
در مورد خود پارادایم شیفت با مثال توضیح بدید و چه فرقی با پارادایم داره
سلام دوست گرامی، به زبان ساده، پارادایم تفکراتی هست که در سطح یک جامعه وجود داره و تغییر پارادایم یعنی تغییر و بازنگری در این تفکرات، به عنوان مثال شاید قبلا این تفکر در جامعه حاکم بود که همیشه خریدهای سوپرمارکتی باید به صورت حضوری و با مراجعه به فروشگاهها صورت بگیره (این میشه پارادایم) اما در حال حاضر خیلی راحت میبینیم که خیلی از افراد خریدهای روزانهی سوپرمارکتی خودشون رو هم به صورت آنلاین و از طریق سایتها یا اپلیکیشنهای مخصوص اینکار (مثلا اسنپمارکت یا اوکالا) انجام میدند، به این تغییر رویه میگن پارادایم شیفت یا تغییر پارادایم.
ممنون از بابت مقاله تان
سلام پارادایم همان باورهای ماست
خیلی ممنون از شما بابت اطلاعات مفیدی که در اختیار ما قرار دادید…
تغییر پارادایم ها ارتباط مستقیم با نوعی تفکر انتقادی دارن. تا زمانی که تفکر انتقادی در جامعه رواج پیدانکنه روبرو هستیم با پارادایم هایی در همه زمینه های زندگی بشری….
بسیار عالی بود. لذت بردم در یک نوشته به کلمه پاردایم برخوردم . اینجا برام روشن شد. باید بگم پاردایم در هر زمینه در جوامع میتونه وجود داشته باشه. به ویژه در زمینه های اعتقادی ومذهبی. به نظرم یک جامعه برای پیشرفت همه جانبه محتاج پارادایم شیفت ها ی مدامی هست….
سلام وقت بخیر
سوالی داشتم ؟
تفاوت بین پارادایم و شبه پارادایم چیه؟
سلام علی عزیز
پارادایم و شبه پارادایم تقریبا معنا و مفهوم یکسانی دارند، تفاوت پارادایم و شبه پارادایم در اینه که، معمولا توی جوامع و حاکمیتهای دولتی، از اونجایی که فعالیتهای انجام شده به صورت کامل حاصل از فعالیت سایرین نیست. عبارت شبه پارادایم رو براش بهکار میبرند.
به عنوان مثال فرض کنید، اتفاقی توی شبکههای اجتماعی میفته و در پی اون اتفاق دولت کشوری تصمیم میگیره تغییراتی در یکی از زیر مجموعههای خودش ایجاد کنه، این تغییر رو اصطلاحا میگن شبه پارادایم، هرچند خیلی شبیه به مفهوم تغییر پارادایم هست، اما تغییرات اونقدری وسیع نیست که بتونیم اسم پارادایم رو روش بذاریم.
سلام هرکس میخواد تاثیر پارادایم رو ببینه به ایدی تلگرام من پیام بدهdaramad_zarin
ممنو به خاطر توضیحات ساده و دقیقتون
خیلی خوشحالیم که این آموزش برای شما مفید بوده دوست عزیز.
ممنون از توضیحات کامل ومثال های خوبتان
دستتون درد نکنه. بنظرم خوبه علاوه بر موضوع آمازون، مثالهای دیگه ای از موضوعات روز کسب و کار بیان کنید.
سلام مسعود عزیز، ممنون از پیشنهادتون، حتما در آپدیت بعدی مقاله این مورد رو لحاظ میکنیم و مثالهای بهروزتری رو بیان میکنیم.
با عرض سلام و تشکر بابت مطالب خوبتون
سوالی داشتم ازتون؛ تفاوت پارادایم ها با مگاترندها چیه؟
سلام دوست گرامی
به زبان ساده اگر بخوام براتون توضیح بدم، پارادایمها در حقیقت طرز تفکرهایی از گذشته هستند که معمولا ما انسانها بدون اینکه دلیل اونها رو بدونیم انجامشون میدیم، مثل کلیشههای اشتباه که شاید دلیل اونها رو هم ندونیم.
در خصوص مگاترند، نوعی از ترند هست که به احتمال زیاد در آینده به وقوع میپیونده، اما برای اینکه مفهوم این عبارت رو به خوبی درک کنید لازمه که در ابتدا با مفهوم کلمهی ترند (Trend) آشنا بشید.
ترندها در حقیقت موجهایی هستند که به یکباره در یک جامعه رشد میکنند و بین مردم جا میفتند، به عنوان مثال فرض کنید فیلم یا سریال خاصی در بین مردم محبوب میشه، جوری که اکثرا اون رو میشناسند و همهجا در خصوصش صحبت میکنند، در این حالت میگیم اون فیلم ترند شده، حالا اگر چیزی رو پیشبینی کنیم که در آینده قرار ترند بشه، اصطلاحا بهش میگند مگاترند.
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو بهخوبی برسونم، اگر متوجه نشدید بگید تا بیشتر براتون توضیح بدم.
سلام و تشکر بابت اطلاعاتی که ارائه کردید. من واقعا از رسوخ نظریه داروین در نوشتار مسلمانان تعجب می کنم. شاید آنها دوست داشته باشند نسل انسان را از میمون ها بدانند و اصرار هم داشته باشند ما چه دلیلی داریم که پیرو آنها باشیم. آزمایش حیوانات و تعمیم دادن نتایج آن به جامعه انسانی منطقی نیست.
(….شاید اگر این حیوانات قادر به صحبت کردن بودند و دلیل این رفتار را از آنها میپرسیدیم پاسخ میدادند: من نمیدانم، همه همین کار را میکنند، من هم انجام میدهم!
جملهای که متاسفانه این روزها خیلی آشنا به نظر میرسد…)
خواهشمندم از نتایج آزمایش هایی که در جوامع انسانی شده است استفاده کنید.
البته این نوشته در خصوص نظریهی داروین نبود دوست گرامی 🙂
اخه پارادایم چه ربطی به داروین 😑🤪
شما در پارادایم مذهب گیر کرده اید. این نوشته و نظر شما مثال خوبی از گیر افتادن در تله پارادایم است.
پس با این توضیحات شما معتقدید پارادایم چیز خوبی نیست؟ درسته؟
بله، پارادایمهای نادرست معمولا مانع رشد و پیشرفت جوامع میشند.
سلام
ببخشید شما نویسنده استخدام نمیکنید؟
خیلی علاقه دارم در سایتتون نویسندگی کنم.
لطفا شرایطش رو به ایمیلم ارسال کنید.
سلام، میتونید از طریق ایمیل hamyarit.com@gmail.com با ما در ارتباط باشید دوست عزیز.